شریعتی کسی است که در جامعه ما از او به عنوان یک متفکر بزرگ یاد می شود؛ کسی که جملات او پای ثابت همه «تک جمله های اندیشمندانه» است. سخن در مورد شریعتی بسیار زیاد گفته شده و من هم در اینجا قصد ندارم به سنجش اعتقادات او بپردازم؛ اما خالی از لطف نیست اگر ۳ نقل قول از او را متذکر شوم تا هر انسان منصف و البته عالمی، به قضاوت بنشیند که آیا شریعتی واقعا اسلام شناس بود؟
پیغمبر گفته است: هیچ کس را به اسلام نخواندم که در پذیرش درنگی نکند، جز ابوبکر که تردیدی نکرد. [اسلام شناسی / چاپ طوس / ص۶۱۷]
سال ششم با اسلام عمربن خطاب و حمزه، اسلام قوّت گرفت. [اسلام شناسی / چاپ طوس / ص۱۴۴]
عمر مردی است بر خلاف ابوبکر، خشن و متعصّب و بسیارجدّی و به اصطلاح اروپایی ها عنصری است اصولی. در اجرای آنچه عدل می داند و اصل، کمترین نرمشی و گذشتی ندارد. خدماتش در اسلام روشن تر از آن است که به توصیف و استدلال نیاز داشته باشد. ورود او به جمع اندک یاران محمد در مکه، آنان را نیرومند ساخت. [اسلام شناسی / چاپ طوس / ص۴۲۷]
خوب است قدری تامل کنیم در مورد روشنی خدمات عمر بن خطاب به اسلام؛ عجب خدمتی کرد این بزرگ مرد تاریخ!
نمی دانم روشنی خدمات این مرد را باید در شعله های بیت دختر پیغمبر جستجو کرد یا در صفحات کتاب اسلام شناسی متفکری همچون شریعتی.
اهل مطالعه هستید؟
اگر اهل مطالعه و تدقیق هستید این مقاله را از دست ندهید:
بررسی منابع کتاب اسلام شناسی شریعتی [حجم: 541 کیلوبایت]
همچنین نقل قول های این نوشتار از این مطلب انتخاب شده است.