آن چه تاکنون گفتهایم:
۱ـ انسان میتوان با اختیار و اراده خویش با چیزهایی که با آن ها در ارتباط است، مأنوس شود. این چیزها ممکن است یک صدا، یک تصویر، یک مکان، یک شخص یا حتی یک فعالیت خاص باشند.
۲ـ اولین قدم برای رسیدن به مرحلهی انس با قرآن، شناخت آن و معرفت به آن است.
۳ـ هر شناختی باعث انس و بهرهمندی ما نمیشود، شناخت باید حتماً صحیح باشد.
۴ـ شناخت صحیح قرآن کریم، در پرتو معرفی آن توسط خداوند و اولیاء او حاصل میشود.
۵ـ قرآن کلام الله است، از این جهت لزوماً ویژگیهای عادی متون عربی بر آن صدق نمیکند. برتری قرآن بر سایر سخنان، همچون برتری خداوند بر مخلوقاتش است، در تعالیم اسلامی به ما گفتهاند که حتی نگاه کردن به آیات قرآن کریم، عبادت محسوب میشود.
۶ـ جایگاه تدبر قرآن در قلب است، برای دستیابی به قلب آمادهی دریافت معانی قرآنی، بهترین راه، رعایت آداب تلاوت قرآن است.
در این جلسه میخواهیم ببینیم آیا ما میتوانیم بدون در نظر گرفتن تعالیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، منظور خداوند متعال از آیات قرآن کریم را تبیین کنیم یا خیر.
به عبارت دیگر «مُبَیِّن (تبیین کننده) آیات الهی چه کسانی هستند؟»
قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهیم لازم است به سؤال مهم دیگری پاسخ دهیم و آن این است که آیا اصلاً قرآن کریم نیازمند «مُبَیِّن» است؟ به عبارت دیگر مگر ما نمیگوییم که قرآن، نور است، هدایت است، برای همهی انسانهاست و موجب شفای قلبهاست؛ آیا نتیجه این اوصاف قرآن، این است که منظور خداوند متعال از همه آیات آن روشن و واضح است؟
برای پاسخ به این سؤال کافیست به برخی از آیات الهی توجه کنیم؛ مثلاً آیاتی که حاوی حروف مقطعه هستند. اولین آیه از ۵ سوره بقره، آلعمران، عنکبوت، روم، لقمان و سجده، «الم» است. به طور کلی در ۲۹ آیه از آیات قرآن، حروف مقطعه به کار رفتهاند. علمایی که به تفسیر قرآن پرداختهاند تا به حال بیش از ۱۵ حکمت برای به کار رفتن این آیات بیان نمودهاند و هر کدام سعی کردهاند به نوعی این آیات را معنا کنند. به نظر شما معنای این آیات چیست؟ آیا شما با خواندن این آیات میتوانید آنان را معنا کنید؟
خداوند متعال در آیه ۸ سوره آلعمران میفرماید که قرآن کریم دارای دو دسته آیه میباشد، برخی محکم هستند و برخی متشابه. به نظر شما محکمات قرآن چه آیاتی هستند؟ متشابهات چه آیاتی هستند؟
آیات بسیار زیادی در قرآن کریم وجود دارد که بر سر معنای حقیقی آن در میان علمای اهل فن، اختلافات شدیدی وجود دارد کسانی که مطالعاتی در مورد علم تفسیر داشته باشند، به خوبی از این اختلاف نظرها آگاهند اما کسانی هم که چنین مطالعاتی ندارند، به روشنی با مواجهه با حروف مقطعه، متوجه میشوند که هیچ کس نمیتواند ادعا کند که دارای مقام تبیین آیات الهی است.
باز میگردیم به سؤال اولی که مطرح نمودیم:
«مُبَیِّن (تبیین کننده) آیات الهی چه کسانی هستند؟»
آیا همه انسانها میتوانند آیات الهی را روشن و تبیین کنند؟ آیا همه میتوانند بگویند که خداوند متعال چه منظوری از هر آیهی قرآن داشته است؟ پیش از این گفتیم که به استناد یک آیه از قرآن کریم، آیات این کتاب دارای محکم و متشابه هستند. در ادامهی همین آیه (آلعمران، آیه۷)، خداوند متعال میفرماید که تأویل این آیات را تنها خداوند و «راسِخان در علم» میدانند. راسخان در علم چه کسانی هستند؟
چه کسانی میتوانند آیات الهی را تبیین کنند؟
پاسخ به این سؤال در آیه ۴۴ سوره نحل بیان شده است:
أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ.
این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى.
خداوند متعال در این آیه از قرآن کریم به صراحت اعلام میکند که مقام تبیین قرآن را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داده است.
نتیجهای که تا بدین جا میتوان گرفت این است که:
درست است که قرآن کریم نور است، هدایت است، بصائر است، شفاست، به عربی مبین نازل شده است و… با این حال هیچ کدام از این صفات باعث نمیشود که ما از پیش خودمان به تبیین آیات الهی بپردازیم بلکه تنها اولیاء خاص خداوند هستند که مقام تبیین به آنها داده شده است. اینان همان راسخان در علم هستند.
ممکن است در اینجا دو سؤال مطرح شود:
۱ـ با این بیان پس چرا قرآن کریم میگوید که «تبیان کل شیء» است؟ و چرا گفته است که هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در «کتاب مبین» وجود دارد؟
پاسخ این سؤال این است که صفت «تبیان کل شیء»، هیچ مشکلی با نیازمندی قرآن به مُبین ندارد. زیرا مثل آن میماند که کسی که در حال مرگ است به اطرافیانش بگوید «من همه چیز را در وصیت نامهام نوشتهام.» پس از مرگش، وارثان او به سراغ وصیتنامه بروند و ببینند در یکی از بندهای آن نوشته شده است که در مورد این مسئله به آقای فلانی مراجعه کنید. در این حالت وارثان نمیتوانند بگویند آن مرحوم تکلیف ما را در این مسئله روشن نکرده است بلکه وظیفه ورثه کاملاً روشن است؛ آنان باید به فلان آقا رجوع کنند. در مورد قرآن کریم هم اینگونه است، یکی از دستورات اصلی قرآن کریم اطاعت مطلق از پیامبر اکرم و مراجعه به ایشان در هنگام اختلافات و سؤال از ایشان در مورد مجهولات است.
۲ـ به چه دلیل خداوند متعال برخی امور را به کس دیگری حواله داده است، چرا همه را به طور روشن در خود قرآن بیان نکرده است؟ «روی چه مصلحتی یک سلسله مطالب اصیل و اساسی در متن قرآن مجید که سند متقن و جاودان حق است با صراحت تمام ذکر نگردیده و از روی قصد و عمد با ابهام و اجمال برگزار شده است. تا نتیجتاً قرآن در توضیح و تبیین بسیاری از محتویات خود نیازمند به بیان خارج از خود گردد. چرا چنین شده است؟ سِرّش چیست؟»
آیت الله ضیاء آبادی در کتاب «بیان قرآن» پس از ذکر این سؤال به صورت بالا، اینگونه پاسخ میدهند:
در پاسخ گفته میشود: البته حکمتها و مصالح واقعیهای که در افعال و اقوال خداوند حکیم رعایت شده است از اسراری است که جز ذات اقدس او جل جلاله و مقربین به اسرارش، دیگران را راهی به سوی درک و مسّ آن نمیباشد و از دسترس فکر ما انسانهای عادی بیرون است. ولی با توجه به آنچه در خود قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده، میتوانیم سرّ این ابهام را «هدایت امت اسلامی به سوی امام» بدانیم.
در نهایت…
در نهایت باید بگوییم قصد ما از محتوای این درس این بود که بدانیم، هرگز نباید تصور کنیم که معنای انس گرفتن با قرآن کریم این است که ما به راحتی میتوانیم معنای مورد نظر خداوند متعال را از هر آیهی قرآن بفهمیم. بلکه نکتهی مهم در همین جاست، فهم منظور خداوند از آیات قرآن یک مقوله است و انس و بهرهمندی از قرآن مقولهای دیگر است. بسیار شده است که ما قرآن کریم را باز کردهایم، چند آیه خواندهایم، سپس چنان آرامشی بر ما وارد شده است که دوست داشتهایم آیات بیشتری بخوانیم، در حالی که حتی نمیدانیم معنای لغتی آنچه میخوانیم چیست چه برسد به اینکه متوجه منظور خاص خداوند متعال از آن آیات شده باشیم. اینها دو مقوله هستند. ما میتوانیم از قرآن نور بگیریم، به وسیله آن هدایت شویم، پاسخ به سؤالات درونی خویش را دریافت کنیم، با آن مأنوس شویم، حتی به گونهای که نتوانیم لحظهای بدون آن زندگی کنیم، حتی به گونهای که اگر روزی از خانه خارج شدیم و قرآن به همراه نداشتیم، سراسر وجودمان را ترس و وحشت فراگیرد، با این حال همه اینها به معنای دسترسی ما به مقام تبیین آیات الهی نیست بلکه ما همواره برای رسیدن به منظور خداوند از آیات الهی محتاج مراجعه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهلبیت معصوم ایشان هستیم.