در ابتدا و برای آماده شدن، لطفا آیه و ۲ روایت زیر را نگاهی بیاندازید:
۱- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
إِذَا جَلَسَتِ الْمَرْأَهُ مَجْلِساً فَقَامَتْ عَنْهُ فَلَا یَجْلِسُ فِی مَجْلِسِهَا رَجُلٌ حَتَّى یَبْرُد.
هنگامی که زنی در جایی نشست و از آنجا بلند شد، در آنجا مردی ننشیند تا اینکه گرمای ایجاد شده در آن مکان از بین برود و سرد بشود.
۲- آیه ۳۲ سوره احزاب:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ.
صدایتان را نازک نکنید تا کسی که در قلبش مرض است به طمع نیفتد.
۳- وصیت امیرالمومنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام:
واکْفُـفْ علَیهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِکَ إیّاهُنَّ ، فإنَّ شِدَّهَ الحِجابِ خَیرٌ لکَ ولَهُنَّ ، ولَیس خُروجُهُنَّ بأشَدَّ مِن إدْخالِکَ مَن لا یُوثَقُ بهِ علَیهِنَّ ، وإنِ اسْتَطَعْتَ أنْ لا یَعْرِفْنَ غَیرَکَ فافْعَلْ.
براى این که دیدهشان به نامحرمان نیفتد آنها (زنان) را در پرده نگه دار ؛ زیرا هر چه بیشتر در پرده باشند براى تو و آنها بهتر است و بیرون رفتن آنها بدتر از این نیست که اشخاص نامطمئن بر آنان وارد کنى. اگر توانى کارى کنى که مردى جز تو را نشناسند این کار را بکن.
همچنین نقل شده که از مرحوم آیت الله بهجت پرسیده شد: «آیا یک جوان (پسر یا دختر) هیچ وقت نباید کسی را دوست داشته باشد؟ آیا دوست داشتن حرام است؟» ایشان در پاسخ فرمودند:
باید خدا و رسول و اهل بیت (علیهم السلام) را دوست داشته باشد.
همچنین دفتر آیت الله سیستانی در پاسخ به این سوال: «آیا محبت و دوست داشتن نامحرم (به جهت ویژگی های اخلاقی…) و بدون لذت، اشکال دارد؟» اینگونه پاسخ دادند:
ابراز محبت نسبت به نامحرم، حرام است.
دوست داشتن، یک انفعال نفسانی است، یعنی کسی نمی تواند «به زور» کسی را در لحظه دوست داشته باشد و یا اینکه دشمن بدارد، بلکه این حالت بر انسان عارض می شود. ناگهان به خودمان می آییم و می بینیم که چیزی را دوست داریم و یا از چیزی متنفریم. [این مطلب را در مورد انس حتما بخوانید] خب اکنون وظیفه ما چیست؟ اگر ما تقصیری در رخ دادن این حالت نداریم، پس آیا وظیفه ای هم نداریم؟
پاسخ منفی ست.
محبت، برای قلب است. یعنی این انفعال برای قلب رخ می دهد، حالا سوال این است که آیا ما مجازیم دروازه قلبمان را باز بگذاریم تا بشود جولانگاه «هر کس و ناکسی»؟ به عبارت دیگر آیا ما نباید از قلبمان محافظت کنیم؟ آیا تاکنون در این مورد اصلا فکر کرده ایم؟
متاسفانه قلب ما، هیچ در و پیکری ندارد، اصلا حواسمان نیست، همه می آیند و می روند. این اولین مشکل است. یعنی اولین اشکال این است که حجابی برای قلبمان نگذاشته ایم، مرد و زن هم فرقی ندارند. همه باید برای قلبشان حجاب بگذارند. همان طور که گفتم این اولین مشکل است و همان طور که مشخص است اولین راه حل هم هست. یعنی اولین راه حل این است که بر روی قلبمان حجاب بگذاریم. همین طوری عاشق این و آن نشویم! بازیگر، خواننده، فوتبالیست و شاید حتی یک عالم دینی! دوباره به وصیت امیرالمومنین علیه السلام توجه کنید؛ این مسئله در مورد خانم ها بسیار جدی است، چون انفعال قلبی برایشان زودتر رخ می دهد؛ اصطلاحا عاطفی تر هستند.
البته در این مورد حکم فقهی نداریم؛ یعنی فقها فقط حرام ها و حلال ها را برای ما مشخص کرده اند اما همان طور که در مطلب مربوط به انس توضیح داده ام، مانوس شدن با یک چیز، امری نیست که یک دفعه رخ دهد و لزوما از راه های حرام حاصل نمی شود بلکه ممکن است کسی هیچ حرامی مرتکب نشود اما ناگهان «عاشق» شود!
اکنون چه کار باید بکند؟
اولین قدم در استفتاء از آقای سیستانی و البته برخی دیگر از مراجع بیان شده است: «ابراز محبت به نامحرم، حرام است» این یعنی اگر چه این انفعال قلبی برای ما حاصل شده است اما حق نداریم آن را بروز دهیم. به نظر می رسد در این مسئله فرقی ندارد که محبت ما نسبت به چه کسی باشد، عالم باشد یا فاسق. خود ابراز و اظهار محبت، باعث می شود ما در این محبت بیشتر غرق شویم، یعنی خودش از عوامل رشد این محبت در قلب ماست. در حالیکه ما باید کاری کنیم تا این محبت خارج شود و تنها محبت خدا و اولیاء او و موارد مجاز، داخل شود.
یک بار دیگر آن مطلب مربوط به «انس» را به یاد بیاورید، راهکار اصلی این است که هر گونه فعالیتی که باعث ایجاد انس و یا قوی تر شدن آن شود، نباید صورت پذیرد. معمولا مشاوران به کسانی که ناغافل عاشق شده اند (!) و البته این عشق مطلوب هم نیست، می گویند عواملی که باعث می شود به یاد آن فرد بیفتید را از خود دور کنید. مثلا «پیامک هایش را پاک کنید» ، «هدیه ای اگر از او دارید، از خود دور کنید.» ، «عکسی اگر دارید کنار بگذارید» و… خلاصه هر عاملی که باعث می شود این انفعال استوار شود از خود دور کنید تا خود به خود از بین برود.
در نهایت…
قلب، عضو بسیار حساسی است که نباید جای هر کس و ناکسی شود. باید با تمام توان آن را حفظ کنیم، بر در آن قفل بزنیم و بر آن حجاب بیاندازیم. قلب همان عضوی است که «معارف الهی» بر آن وارد می شود و صد البته ظرفیتش محدود است، اگر کسی یا چیزی بدون اجازه وارد آن شود، جا را برای دیگران تنگ می کند.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده در مناجاتى که حضرت داود با خدا داشت عرض کرد: «خدایا براى هر پادشاهى خزانه اى است، خزانه تو کجاست؟» (الهى لکل ملک خزانه فاین خزانتک؟) خداوند فرمود:
لى خزانه اعظم من العرش و اوسع من الکرسى و اطیب من الجنه و ازین من الملکوت، ارضها المعرفه، و سماءها الایمان، وشمسها الشوق، و قمرها المحبه، و نجومها الخواصر، و سحابها العقل، ومطرها الرحمه، واثمارها الطاعه، وثمرها الحکمه، ولها اربعه ابواب: العلم والحلم والصبر والرضا الا و هى القلب.
براى من خزانه اى است بزرگتر از عرش، وسیعتر از کرسى، پاکیزه تر از بهشت، و زیباتر از ملکوت، زمینش معرفت، آسمانش ایمان، خورشیدش شوق، ماهش محبت، ستارگانش مطالب استوار، ابرش عقل، بارانش رحمت، میوه هایش طاعت و محصولش حکمت است، براى آن چهار در است: علم، بردبارى، صبر و رضا؛ بدانید که آن خزانه قلب است.