در این مجموعه میخواهم با نگاهی به مقوله انس با قرآن، نکاتی را بیان کنم که در عملی شدن این آرزو کمک فراوانی میکند؛ ان شاء الله.
مفهوم انس
انس کلمهای است که کم و بیش از معنای آن با خبریم. هنگامی که با این واژه مواجه میشویم اینگونه نیستیم که برایمان گنگ باشد و از آن درکی نداشته باشیم. بنابراین نیازی هم نیست که در اینجا ابتدا به تعریف کردن این لغت بپردازیم.
اما قصد دارم که کمی به واکاوی این مفهوم پرداخته تا روشن شودچگونه و چه میزان مفهوم انس در زندگی ما جاری است:
از خانه خارج شدهایم، در حال قدم برداشتن هستیم که دستمان را به سمت جیبمان میبریم، به ناگاه متوجه میشویم تلفن همراه خود را به همراه نیاوردهایم، گویی گامهایمان سست میشود، دو دل هستیم که بر گردیم و تلفن همراه را برداریم یا به راه رفتن ادامه دهیم. هنوز در حالی که در حال قدم زدن هستیم، با خود کلنجار میرویم. آن قدر دور شدهایم که دیگر امکان برگشتن نیست…
تا زمانی که به خانه بر گردیم، هر گاه متوجه نبود تلفن همراه میشویم، انگار چیزی کم داریم، گاهی نگرانی تمام وجودمان را فرا می گیرد…
به خانه که میرسیم، دیگر خبری از آن نگرانی نیست. همه چیز به آرامش تبدیل میشود. از روز بعد، تا چندین روز، هر گاه که از منزل بیرون میآییم، ناخودآگاه خاطره آن روز به یادمان میآید لذا حواسمان است که تلفن همراه را جا نگذاریم…
به مثال فوق دقت کنید. خودتان را در آن فضا قرار دهید، به یقین برای شما هم چنین اتفاقی در طول زندگیتان بارها افتاده است، اگرچه ممکن است در مورد تلفن همراه چنین حسی نداشته باشید اما حتماً در زندگی خود این احساس را تجربه کرده اید. این احساس برگفته از انسی است که میان شما و آن وسیله خاص وجود داشته است.
بیشتر تأمل کنیم
معنای واژه انس، برای ما چندان غریب نیست.
در زندگی شخصی خود جستجو کنید؛ با چه چیزهایی انس دارید. آن ها را حتماً در کاغذی یادداشت کنید. سعی کنید نبود آن شیء را هم برای خود فرض کنید. چه حسی ممکن است برای شما ایجاد شود؟
انواع انس
آیا ما با هر مقوله ای یک نوع و یک طور انس داریم؟ آیا همانگونه که با تلفن همراهمان انس داریم، با پدر و مادر، همسر و فرزندانمان هم همان گونه انس داریم؟ قطعا پاسخ شما منفی است.
شاید بتوان گفت به صورت کلی، دو نوع انس وجود دارد:
۱ـ انسی که ما در به وجود آمدن آن نقشی نداشته ایم.
۲ـ انسی که ما در ایجاد آن کاملاً مؤثر بوده ایم.
در ادامه سعی می کنیم که با ذکر چند مثال، این دو نوع را از هم مشخص کنیم:
رابطه کودک با مادرش چگونه است؟ شما وقتی خردسال بودید، آیا از نبود مادرتان ناراحت نمیشدید؟ کمی در مورد گذشته خود فکر کنید، زمانی را به یاد بیاورید که پدر یا مادرتان به مسافرت رفته بودند! زمانی را به یاد بیاورید که در جایی تنها مانده بودید و نبود والدین، دنیا را برایتان تاریک کرده بود!
تقریبا همه کودکان با مادرشان انس و الفت خاصی دارند تا جایی که گاهی حتی نمیتوانند چند لحظه نبود مادرشان را تصور کنند.
به نظر شما آیا کودکان در به وجود آمدن این انس و الفت نقشی داشتهاند؟ آیا خودشان خواستهاند که چنین انسی را ایجاد کنند؟
شاید در اطراف خودتان کسانی را دیدهاید که طرفدار پر و پا قرص یک تیم فوتبال هستند. شاید خود شما از کسانی باشید که طرفدار یک تیم خاص هستید. میدانید روز پنجشنبه ساعت ۱۵، تیم محبوب شما بازی دارد؛ تمام برنامههای خود را تنظیم میکنید تا در آن ساعت در خانه باشید تا این بازی را ببینید. اگر کاری داشته باشید، سعی میکنید حداقل نیمه دوم را بینید.
در حال آمدن به خانه هستید، ترافیک سنگینی در خیابان وجود دارد، از راننده درخواست میکنید که رادیو ماشین را روشن کند تا شما گزارش صوتی بازی را بشنوید، حداقل بفهمید بازی چند چند است!
این علاقه شما به این تیم چگونه به وجود آمده است؟ آیا چون بازی این تیم بسیار خوب است شما به آن علاقه دارید؟ آیا از وقتی به دنیا آمدهاید فوتبال دوست داشتید و طرفدار این تیم خاص بودید؟ خودتان پاسخ بدهید.
دوستی بسیار صمیمی دارید؛ هر روز یا دسته کم یک روز در میان به او تلفن میزنید. مشکلاتتان را با هم در میان میگذارید، گاهی اتفاقات روزانه را برای هم تعریف میکنید، گاهی هم فقط با هم حرف میزنید تا صدای هم را بشنوید!
آیا از هنگام تولد با او اینگونه بودید؟ آیا اصلاً یادتان هست که چه شد با او صمیمی شدید؟
دانستیم که دو نوع انس و الفت داریم؛ نوعی که ما در به وجود آمدن آن نقشی نداشتهایم، و نوعی که ما در ایجاد آن مؤثر بودهایم. اصلیترین نکتهای که در اینجا میخواهم بر روی آن تأکید کنم این است که برخی امور هستند که ما در برههای از زمان، اصلاً با آنان ارتباط نداشتهایم، در حالی که امروز میبینیم انس و علاقهی بسیار زیادی به آنان داریم.
نتیجهی این سخن این است که امکان این امر وجود دارد که ما با اموری که در حال حاضر با آنها بیگانهایم مأنوس شویم. در مورد پارهای از امور، این خودمان بودهایم که زمینههای انس را فراهم کردهایم و خودمان بودیم که پیوندی میان قلب خود با دیگر اشیاء یا افراد برقرار کردهایم. پس باز هم میتوانیم این کار را بکنیم.
اما این اتفاق چگونه رخ میدهد؟
آیا امکان دارد بتوانیم با قرآن کریم هم مأنوس شویم؟
در جلسات آینده بیشتر روی این موضوع صحبت میکنیم.